۲۶ خرداد ۱۳۸۹

چونان فرشته گان
خفتند بر زمین
گویی که بالشان
از آن دم ِ نخست

در هرم خاک سرد
آتش گرفته بود!


چونان فرشته گان
مردند بر عبور
گویی که عابری
از کامگاه مرگ
نوشاب ِ شوکران
بی غش گرفته بود

چونان فرشته گان
رفتند از این مقام
گویی که داس شب
آن خرمن امید
در روزگار مست
خوش خوش گرفته بود!

چونان فرشته گان
مردند پای جوی
گویی که مرگ پیر
چون دامن ارس
آرش گرفته بود!

هیچ نظری موجود نیست: